.•* والـثــآقبـون *•.

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ

.•* والـثــآقبـون *•.

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ

.•* والـثــآقبـون   *•.

+ گروه ثاقب
زیرمجموعه گروه نفحات

ادعایى نداریم؛ کسى رو هم جز خدا نداریم ؛ فقط یه گروهیم ...!



مینویسم که شب تــآر سحر میگردد !

یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد...

بایگانی
آخرین مطالب

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

اوصیکم به دیدن این لینک پایینی ؛ کار قشنگ بچه های مصاف ؛ اصولا اون جامعه ی هدف که قراره گل و شیرینی بهشون بدیم هم همین جامعه ای هستن که حضرت آقا راجع بهشون صحبت میکنه تو این کلیپ. و دیگر آنکه یه جاش یه حرفی زد حضرت آقا که من واقعا رفتم تو فکر ... گفت اینا نقص ظاهری دارن ما نقص باطنی ، نقصای ما رو نمیبینن...

بعد آدم میشینه فکر میکنه اگه باطن هم مثل ظاهر دیده میشد چه بد میشد :|


+ جلسه هم برگزار شد ... اما تهش دلم گرفت ... میگفت این کارتون خیلی قشنگه ولی حامی مالی میخواین ، کسی که پول نمیده بهتون ، جدا از این یه همت والا میخواد

آقا من نمیخوام بزنم زیر حرفم ، نمیخوام نشون بدم که تنها میمونی...

فقط یه راهی بزار جلوی پام ... یه راهی که بفهمم چجوری پول جمع کنم چجوری کار رو راه بندازم ...

مثل همیشه فقط خط بده بهم خدا !

                                                                                                                                  


http://bit.ly/ruyekhoshsd

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۳۲
ثاقب 313

به توکل نام اعظمت/ خوبه همیشه دارمت !


ببین وقتی گیر میدن که یه بار دیگه استخاره بگیر تو هم پاشو یه بار دیگه استخاره بگیر که خدا همه ی دلشوره ها و دودلی ها رو بشوره ببره !

یه جور خوبی جوابمونو دادی خدا !

بله ؛ خدا گفته بود به مخالفت ها و سختگیری ها توجه نکنید ، برین جلو ...برین جلو که خیر توشه... (:

اجازه ؟ میشه ما داد بزنیم عاشقتیم خدا ؟ -_-


بعد از کلی درگیری ، بالاخره بچه ها رو هماهنگ کردم اولین جلسه ی رسمی ثاقب گرفته بشه

برای تولد امام حسن مجتبی ان شالله یه برنامه هایی صورت بگیره...

چه خوب میشه اگه بتونیم همونطور که برنامه ریزی کردیم پیش بریم ؛

و امیدوارم علی رغم مخالفت هایی که میشه توان حضور تو جلسه ای که خودم مشخصش کردم و اعضا رو هماهنگ کردم داشته باشم...

ای خدا! من اگه دستم تو جیبم بود فقط... اگه دستم تو جیبم بود دل اعضا رو قرص میکردم بابت مساله ی مالی ؛ منتها قضیه اینه که در قدرت تو شکی نیست ؛ همونطور که تا الان جلو رفتیم از اینجا به بعد هم میریم ...


یه برنامه ی خودسازی واسه ماه رمضون دارم تنظیم میکنم ؛ ان شالله اگه جور بشه خوب میشه .


+این بار تنها نخواهی ماند...!


علیه توکلت و الیه انیب.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۴
ثاقب 313

این بار تنها نخواهی ماند...!


الحمدالله همه چیز داره جور میشه!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۵
ثاقب 313


به توکل نام اعظمت / خوبه همیشه دارمت



عبادت از سر وحشت، واسه عاشق عبادت نیست  !
پرستش راه تسکینه، پرستیدن تجارت نیست ...

سر آزادگی مُردن، تَهِ دلدادگی میشه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی میشه  !

کنار سفره ی خالی، یه دنیا آرزو چیدن ...
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون میدن ...

نذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه !

کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن

جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چه جوری زندگی کردیم                                                                                                             


کسایی که تو این دنیا حساب ما رو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن، حساباشونو پس میدن




بله ؛ اینم هی با خودتون بخونین ، تسکینه !

داشتم به یکی از ثاقبی ها میگفتم این دنیا رو که خراب کردیم لااقل بکوش آن دنیا رو خراب نکنیم !((:

منظورم از خراب کردیم درسا و امتحانات بود دقیقا ((=


یه موردی که به شدت ذهنم رو مشغول کرده این قضیس که چرا موقع نماز خوندن توجه به خدا نداریم ؟

قبل نماز آدم به خودش میگه ببین فلانی ، ده دیقه میخوای با خدا خلوت کنی ، این ده دیقه رو فقط تو فکر خدا باش

بعد میگی الله اکبر و نماز رو شروع میکنی

همون ب اول بسم الله که میگی یادت میفته به یه چیزایی که در حالت عادی کلا یادت نمیومد :|

حتی به اثبات فرامیل (فرمول ها ) فیزیک و ریاضی هم فکر میکنی :|

بعد سلام نماز رو که دادی ، میگی به همه چی فکر کردم الا خدا :| تو دلت شرمنده میشی...آخه چه وضعشه !

بد آفتیه...ان شالله که یه روز نمازا فقط وفقط با توجه به خدا خونده بشه...


از خدا میخوام این گروه از هم نپاشه... نتیجه بده ؛ واقعا بشه کار کرد و زحمت کشید و نتیجه اش رو دید.

فعلا که بی برنامگی بیداد میکنه آقا !


علیه توکلت و الیه انیب.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۶
ثاقب 313

به توکل نام اعظمت / خوبه همیشه دارمت


سلام !

هیچوقت تو کافه جلسه نگیرید بزرگواران ! D:

یعنی هرکاری میکنید جز صحبت راجع به موضوع و تصمیم گیری ! ازصحبت راجع به میز وصندلی ها و کیفیت بستنی و انعکاس چهره در شیشه ی میز بگیر تا اونجا که کل دستمال کاغذی های رو میز رو غارت میکنی D:

البته دور هم نشستن ، صرف اینکه تونست صمیمیت و دوستی ِ بینمون رو محکم تر کنه ، به شدت ارزشمند بود.


قرار شد برنامه های ثاقب رو مشخص کنیم ، که البته مشخص نشد و فقط فهمیدیم که راه سختیه ، همت بزرگی هم می طلبه...

به هر حال ؛

ریسکش رو قبول کردیم ، و اون جمله ی قشنگ "خدا بزرگه " هم سرلوحه ی کار قرار گرفته !

چیز دیگه ای که برام مهمه اینه که خودسازی گام اول باید باشه تو گروه ثاقب

تا زمانیکه ما خودمون از گناه رنج میبریم مشخصا نباید انتظار تاثیر گذاشتن روی دیگر عزیزان رو داشته باشیم

الحمدالله هفته ی دیگه هم میریم مهمونی خدا !


ولی به نظرم ، بیایم هر هفته یه گناه از گناهانمون کم کنیم :-"


بیاین ریاضت بکشیم ! اگه واقعا هدف انسان شدن و انسان ماندن هست پس باید براش سختی کشید ؛ به نظرم پیمان بستن جمعی برای سختی کشیدن در برابر عادات نادرست نتیجه ی بهتری داره ؛ چون شما همراه یک گروه میشی و این تحمل انگار یه جوری پخش میشه ؛ کم میشه

اینم بگم تا یادم نرفته.

ریاضت کشیدن فقط به معنای چهل روز روزه گرفتن وُ نماز شب خوندن وُ گوشت نخوردن نیست !

اگرچه که اینا عندِ خوبن ! اما ریاضت کشیدن در وهله ی اول و به نظر من باارزش ترینش، یعنی مقابله در برابر «شُحِّ نفس».

نمیدونم این اصطلاحُ تو قرآن شنیدین یانه. شح نفس به معنای چیزیه که نفست، نسبت بهش حریص شده . میل شدیدی که نمیتونی متوقفش کنی. باور کن این میتونه از کوچیک ترین چیزا مثل عادت کشنده ی چک کردن تلگرام باشه! تا بزرگترین چیزا.

وقتی میگی ریاضت، یعنی ببینی چی تو زندگیته که اگه ازت بگیرن فک میکنی یه چیز گم کردی و بیقرار میشی. اونُ از خودت بگیر و بجاش چیزای خوبِ دیگه جایگزین کن.


بله ؛ و ما انقدر در برابر عوامل گناه قرار داریم که ادامه دادن راه واقعا دشواره ؛ اما اینم در نظر بگیریم که باارزش ترین چیزها با دشواری به دست میان


+چند بار عهد شکستیم ...؟ چند بارقول دادیم این دفعه دیگه این گناه رو انجام نمیدم...؟

چرا کیبرد علامت بی نهایت نداره   ؟ :|


++ ثاقب 3 اسم منه ؛ به حول و قوه ی الهی یه هفت هشتا ثاقب هستیم ...!


علیه توکلت و الیه انیب.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۴
ثاقب 313

به توکل نام اعظمت .../ خوبه همیشه دارمت !


خب

مثلا من میشم مسئول وبلاگ ؛

وظیفه ی خطیر توضیحات میفته رو دوش من .


ما چند تا جوان و نوجوانیم که دغدغه و بی قراری داشتیم ، ولی نمیدونستیم واسه چی ؛ فقط انگار راضی نبودیم از این زندگی ، اعصابمون خورد بود ؛ حوصلشو نداشتیم ؛ از این روزمرگی به تنگ آمده بودیم ( من به تنگ آمده ام ازهمه چیز ؛ بگذارید هواری بزنم ...)

تا اینکه

یکیمون با گروه نفحات آشنا شد و قرار شد شعبه ی نفحات رو  ( چه شاخ ! ) در شهرمون تاسیس کنیم ! ( همچنان چه شاخ ! )

جوانیم و جویای کارگروهی ِ مذهبی ؛ بعد یهو جور شد دیگه...


+ اتفاقا دیشب که داشتم به ساخت وبلاگ فکر میکردم همزمان فکر کردم به جمله ی عجیب غریب ِ "شفق" که میگفت هم اتفاقات خوب تموم میشن هم اتفاقات بد و هیچ چیز پایدار نمیمونه ... خود ِ تو هم یه روز تموم میشی !

اینکه  قراره یه همچین اتفاقی بیفته و قانون پایستگی برای کیفیاتی چون خنده و گریه و شادی و غم صدق نمیکنه ، طبیعتا یه سبک زندگی خاص میخواد ؛ الان بنده ( من جدا از بقیه ی ثاقبون ) در جستجوی همونم ؛

درس و اینا مهمه ، همه جا میگن مهمه واقعا هم مهمه (!) ، ولی

باشه ؛ ما حفظ کردیم که سینوس و کسینوس فلان زاویه میشه بیصار

حفظ کردیم که قوانین نیوتن چیا هستن و ترمودینامیک میگه چی

حفظ کردیم ژنتیک جمعیت چجوریه و چیکار میکنه

افتعل یفتعل افتعال هم حفظ کردیم

اینا کی به ما یاد دادن چجوری زندگی کنیم ؟ تعامل و خوش رفتاری ، کنترل عصبانیت خشم و دیگر امیال مضر ، مقابله با شکست ؛ اینا رو کجا یاد بگیریم ؟

پس چطوریه که آدمای تحصیل کرده با ذهن مریض تعدادشون رفته بالا ؟ چطوریه که شعور ربطی به تحصیلات نداره ؟!

جامعه ای که با خودش قهر است...!



×××


برای ثاقب

یه سری محدودیت هایی وجود داره که علاقه به این کار باعث شد تماما نادیده بگیریم( لا تحزن ، الله معنا) ...محدودیت هایی که واقعا شوخی پذیر(!) نیستند !

اینکه چیکار قراره بکنیم در روزهای آینده و پست های آینده منتشر خواهد شد


و من الله توفیق...(:

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۰۹:۴۱
ثاقب 313